گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
تاریخ تمدن - عصر ولتر
فصل نهم
II - معماری


سبک رو کوکو در معماری چندان اثری نکرد. سبک معماری ساختمان دیرتر از آرایش آن دستخوش دگرگونی می شود، زیرا آنچه برای استحکام و پایداری ضرورت دارد پایدارتر از سلیقة انسان است. «آکادمی شاهی معماری» را، که در 1671 به دست کولبر سازمان یافته بود، اکنون وارثان سنتهای معماری روزگار لویی چهاردهم رهبری می کردند. روبر دو کوت دنبالة کار ژول آردوئن – مانسار را، که ساختمان کاخ ورسای را به پایان رسانده بود، ادامه داد؛ ژرمن بوفران شاگرد مانسار بود؛ ژاک ژول گابریل و فرزندش، ژاک آنژ، از اعقاب سببی مانسار بودند؛ لذا جویبار هنر و استعداد با سرسختی برای خود بستری گسترده بود. اینان معماری داخلی باروک، و حتی نیمه کلاسیک، بناهای عصر لویی چهاردهم را با ستونها، سرستونها، فرسبها، و سقف گنبدی حفظ کردند؛ ولی در بسیاری از بناهای خود برای آرایش داخل بنا از سبک رو کوکو استفاده بردند.
با سستی ایمان دینی مردم، کار احداث کلیساهای تازه متوقف شد؛ ولی نمای دو کلیسای قدیمی را از نو ساختند. روبر دو کوت نمای کلیسای سن- روش را با ستونهای کلاسیک و سنتوری آرایش




<439.jpg>
: سه پایة پیش بخاری، دورة لویی پانزدهم. کاخ ورسای


<440.jpg>
ساعت، دورة لویی پانزدهم. مجموعة والاس، لندن


داد (1736)، ژان نیکولا سرواندونی برای کلیسای سن- سولپیس رواق ورودی دو طبقة بزرگی با ستونبندیهای دوریک و یونیک، به سبک پالادیو، بنا کرد (1733-1745). ولی سلیقه و سبک زمان در ساختمانهای غیردینی بیش از این نمایان شد. برخی از کاخهایی را که در این روزگار ساخته شدند بعدها به وزارتخانه و سفارتخانه اختصاص دادند: هتل دو ماتینیون (1721) سفارتخانة اتریش، و سپس مقر نخست وزیر شد؛ قسمتی از پاله- بوربون (1722-1750) به «مجلس نمایندگان» اختصاص یافت؛ هتل دو سوبیز را ، که ساختمان آن در 1742 تجدید شد، به «آرشیو ملی» تبدیل کردند.
در زمانی که مارکی دو مارینیی سرپرست «ادارة نظارت بر کار ساختمان» بود، کار معماران، مجسمه سازان، نقاشان، و طراحان رونق گرفت. او برای آنان مسکن و کار یافت و مزدشان را افزایش داد. معمار محبوب وی، ژاک آنژ گابریل، به سنت معماری کلاسیک دل سپرد. پس از پیمان صلح اکس-لا-شاپل (1748)، کار ریختن مجسمة سوارة لویی پانزدهم را به ادمه بوشاردون سپردند، و از گابریل خواستند بناهای پیرامون آن را بسازد. او در فضای بازی در بین باغهای تویلری و خیابان شانزلیزه، یک رشته طارمی و چند باغ گود احداث کرد و در ضلع شمالی آن هتل کریون فعلی و «وزارت دریاداری» کنونی را به سبک کاملا کلاسیک ساخت؛ وی در این میدان چهار پیکر اساطیری برپا ساخت که پاریسیان آنها را، همنام معشوقه های لویی پانزدهم، مایی، ونتیمیل، شاتورو، و پومپادور خواندند. نام این میدان را «میدان لویی پانزدهم» گذاردند؛ و در روزگار ما آن را پلاس دولا کونکورد می نامند. ناگفته نماند که وسایط نقلیه دویست سال قبل در این میدان جنجالی برپا کرده بودند. همین ژاک آنژ گابریل در 1752 بنای کاملا متناسب «آموزشگاه نظامی» را، که ستونهای کورنتی آن به زیبایی ستونهای میدان فوروم رم است، بنا کرد.
تنها پاریس نبود که سیمای آن در این روزگار دگرگون شد. به دستور دوک دو بوربون، در شانتیی، ژان اوبر برای اسبان و سگان او اصطبلهایی ساخت که بسیار باشکوهتر از کلبه های دهقانان فرانسه بودند. در لورن، ستانیسلاس لشچینسکی شهر نانسی را به صورت یکی از زیباترین شهرهای فرانسه درآورد. در این شهر، بوفران ساختمان کلیسای جامعی را که به دست استاد او ژول آردوئن- مانسار آغاز شده بود به پایان رساند. در نانسی، اما نوئل اره دو کورنی ویل- نوو (شهر جدید) را احداث کرد (1750-1757). در میان بناهای این شهر، از «هتل دو ویل» (تالار شهر)، که به سبک رو کوکوست، و «میدان ستانیسلاس» ، که از میان یک باغ عمومی و طاق نصرتی تا پلاس دولا کاریر و پاله دو گوورنمان (کاخ دولت) امتداد دارد، می توان نام برد؛ ژان لامور «میدان ستانیسلاس» را با نرده های شباک آهنین آراست (1751-1755)، که هنوز زیباترین نوع این نرده ها در جهان می باشند. در شهر لیون، «میدان لویی بزرگ»، و در هر یک از شهرهای نانت، روان، رنس، و بوردو یک میدان شاهی بنا شد. در تولوز، بنای دولتی باشکوهی به آسمان سربرافراشت؛ در روان، حوضچه های زیبایی ساخته شدند؛ پلهای باشکوه زینتبخش سانس، نانت، و بلوا گشتند؛ و در مونپلیه، گردشگاهی ساخته شد. در فاصلة سالهای 1730 تا 1760، ژان ژاک گابریل شهر بوردو را، با احداث میدانهای باز، خیابانهای پهناور، پارکهای دلگشا، آبنمایی زیبا، و ساختمانهای دولتی با شکوه به سبک رنسانس، به شهری تازه مبدل ساخت.
سرانجام، معماری فرانسه از مرزهای این کشور گذشت و در سویس، آلمان، دانمارک، روسیه،

ایتالیا، و اسپانیا به دست معماران فرانسوی بناهایی احداث شدند. در نیمه های قرن هجدهم، هنگامی که قدرت نظامی و اعتبار سیاسی رو به زوال نهاده بودند، نفوذ این کشور در آداب و هنر اروپا به اوج خود رسید.